مذاکره ، مخصوصا مذاکره های تجاری پیچیده تر از آن است که بشود برایش یک فرمول تعریف کرد .

جدای از اینکه مذاکره‌های تجاری سبک‌های مختلف دارد ، از مذاکرات مبتنی  بر رقابت (competitive negotiation) گرفته منظورم وقتی است که هر یک تومانی که به جیب شما می آید از داشته های طرف مقابل کم می‌شود و برعکس هر یک تومان سود طرف مقابل به قیمت یک تومان  هزینه از جیب شما تمام می‌شود . تا مذاکرات تعاملی (integrative negotiation) که ما فارسی زبان‌ها بیشتر به سبک مذاکره برنده برند می‌شناسیم ،  و یا مذاکرات بازنده بازنده و بسیاری دسته بندی های دیگر - مذاکره یک دانش و یک مهارت پیشرفته است .

مذاکره یک شاخه بین رشته‌ای است که نقش روانشناسی و ارتباطات ، علم حقوق ، دانش مدیریت ، و بسته به موضوع ؛ موارد فنی و ملاحضات مالی در آن نقش دارند و آن را شکل داده‌اند .

بیایید ذهنمان را از فضای میزهای برق افتاده  و آب معدنی‌ها و آدم‌های اتوکشیده دوطرف میز پاک کنیم و مذاکره را در شکل‌های دیگر آن در محیطی که دور و برمان جریان دارد ببینیم .

-         حرف ها و صحبت های زن و شوهر بر سر موضوعات مختلف

-         خرید یک پیراهن از فروشنده

-         فروختن خانه به یک مشتری

-         اجاره کردن یک واحد آپارتمان

اینها همه از جنس مذاکره هستند بسیاری از ما ممکن است در هر روز بارها با آنها سر و کار پیدا کنیم ، اما اجازه بدهید به همه دسته بندی‌های کلاسیک و علمی مذاکره ، ما هم یک دسته بندی اضافه کنیم که هرچند علمی نیست  اما به روشن شدن بحث مان  کمک می‌کند :

-         مذاکراتی که مکتوب می‌شوند

-         مذاکراتی که در حد حرف باقی می‌مانند

یک مذاکره چه مسیری را باید طی کند تا به قرارداد مکتوب منتهی بشود ؟

بعضی از مذاکره‌ها فقط در سطح شفاهی باقی می‌مانند . وقتی مادری با فرزندش بخاطر ته سیگاری که در اتومبیل پیدا کرده صحبت می‌کند و در ظاهر می‌پذیرد که این ته سیگار مربوط به مرد میان سالی بوده که پسر بخاطر ثوابش او را سوار کرده بود و رویش هم نشده بگوید "پدر جان سیگارت را خاموش کن" (هرچند مادر به خوبی میداند پسرش سیگار کشیده و همه این دروغ ها را می‌گوید که کارش را توجیح کند )

مذاکره این مادر و پسر نمی‌تواند و شاید بهتر است هیچ وقت  به نقطه‌ای نرسد که روی کاغذ بیاید . 

اما بسیاری از مذاکره‌ها تبدیل به سندهای مکتوب می‌شوند .

فروش یک قطعه زمین را در نظر بگیرید که دوطرف بعد از صحبت‌های شفاهی برای بررسی بیشتر قرار جلسه بعدی را می‌گذارند و خریدار در لحظه اخر برای اینکه خیالش راحت بشود 10 میلیون تومان به عنوان بیعانه به فروشند می‌دهد . فروشنده زیر رسید دریافت وجه می‌نویسد "دریافت شد ، اما هیچ تعهدی برای فروش به ایشان نداده‌ام "

می‌توانیم بگوییم اینجا یک تفاهم نامه مکتوب ابتدایی شکل گرفته ، همان چیزی که در انگلیسی به آن MOU گفته می‌شود .

فرض کنید خریدار و فروشنده 2 روز بعد در محل زمین مورد معامله قرار بگذارند و بعد از تبادل نقشه‌ها و کپی سند زمین روی یک برگه کاغذ مطالبی در مورد ابعاد زمین  و سایر شرایط بنویسند  و هر دو امضا کنند و در آن ذکر کنند که هفته آینده برای تنظیم مبایعه نامه به دفتر املاک خواهند رفت . برای اطمینان هم از میوه فروش محل که هر دو نفرشان را می‌شناسد بخواهند زیر برگه را به عنوان شاهد امضاء کند .

در این جا می‌توانیم بگوییم یک توافق مکتوب شکل گرفته در انگلیسی به این توافق‌ها Memorandum Of Agreement  یا MOA  گفته می‌شود .

انتظار ما در شرایط عادی این است گه هفته آینده هر دوطرف در بنگاه املاک حاضر شده و  یک قرارداد (contract) امضاء کنند .

جدای از اینکه مذاکرات ، خواه عادی و روزمره ، خواه تجاری ، و یا سیاسی چقدر کوچک یا چقدر بزرگ باشند احتمالا نقطه شروع آنها یک مکالمه یا صحبت شفاهی یا گپ دوستانه است .

 

 

 

 

مطمئنا این مسیر یک مسیر قطعی نیست و لزومی هم ندارد هر مذاکره‌ای که به قرارداد منتهی می‌شود از این مسیر عبور کند  . اما این مسیر به ما یادآوری می‌کند برای اینکه در جهت درستی حرکت کنیم ، از چه امکانات و از چه روش‌هایی می‌توانیم استفاده کنیم .

امیدوارم همواره با کسانی کار کنید که حرفشان سند باشد . اما نوشتن قرارداد و توافق و تفاهم‌نامه باعث می‌شود دو طرف ملزم به رعایت حرفها و قول های شفاهی خود بشوند .

 

برای نوشتن این مطلب از مفاهیمی که در کتاب فنون مذاکره محمدرضا شعبانعلی و سایت متمم آموخته‌ام استفاده کرده‌ام.